به نام خداوند جان و خِرَد
همراهان، همکاران
و کاربران ارجمندِ محصولات «گروه نرمافزاری سازه»
درود بر شما،
نوروزتان پیروز و سال نو مبارک.
میخواهم از کلیشهها بپرهیزم و در این یادداشت، از رویدادها و فرازونشیبها و چالشهای سال گذشته چیزی ننویسم و به قول معروف، از «نگاهی به سالی که گذشت» فاکتور بگیرم. همهی شما گرامیان از آنچه در سال ۱۴۰۰ بر ما و این جهان گذشت، بهخوبی باخبرید و نیازی نیست با بازگویی و نام بُردن از رویدادهایی که بیشترشان هم ناگوار و نادلخواه بودند، حالوهوای این یادداشتِ نوروزی را به روزمرّگی بیالاییم. بهجای آن، میخواهم دو ـ سه جمله از یادداشتِ نوروزیِ سال ۱۴۰۰ را که هنوز و همیشه مصداق دارند و کارکردِ ذاتیشان اُمیدبخشی و پدید آوردنِ حسِ خوب در ذهنِ خواننده یا شنونده است، نقل کنم:
«شاید پیامِ پنهانِ همهی آیینهای نیاکانیمان (مانند پاسداشتِ بهار و جشن نوروز و...) همین باشد که: هیچ زمستان و تیرگی و سرمایی، همیشگی نیست و همواره میتوان به رویش و نوزایی و تجدیدِ حیات امید داشت؛ و اگر نگهبانِ آتشِ امید در دلهایمان باشیم و نگذاریم که این آتش خاموش شود، به وقت و به هنگامش میتوانیم از گرما و روشناییِ این آتش برای رویش و شکفتن، بهرهمند شویم.»
با این مقدمه، اکنون که با فرارسیدنِ نوروزِ سال ۱۴۰۱، گام در سَدهای تازه نهادهایم و قرنِ پانزدهمِ هجریِ خورشیدی را آغاز کردهایم، توجه شما را به پانزده سُرودهی برگزیده و الهامبخش از پانزده شاعرِ نامدارِ میهنمان ـ این سرزمینِ دیرینِ شعر و سخنسُرایی ـ جلب میکنم؛ باشد که خواندنِ یکجای این سُرودههای نغز، آتشِ امیدواری و ایستادگی و برپا ماندن را در دلهایمان تیزتر و شعلهورتر گرداند:
■ یک:
خِرَد بهتر از هر چه ایزد بداد
ستایش خِرَد را بِه از راهِ داد (فردوسی)
■ دو:
گِرِه ز دل بُگشا و از سپهر یاد مکن
که فکرِ هیچ مهندس چنین گِرِه نگشاد (حافظ)
■ سه:
قناعت میکنم با درد، چون درمان نمییابم
تحمل میکنم با زخم، چون مرهم نمیبینم (سعدی)
■ چهار:
امروزِ تو را دسترَسِ فردا نیست
واندیشهی فردات بهجُز سودا نیست
ضایع مَکُن این دم ار دلت شیدا نیست
کاین باقیِ عمر را بها پیدا نیست (خیام)
■ پنج:
دور شو از راهزنانِ حواس
راهِ تو دل دانَد؛ دل را شناس (نظامی)
■ شش:
گِل را مَجُنبان هر دَمی، تا آبِ تو صافی شود
تا دردِ تو روشن شود، تا دردِ تو گردد دوا (مولوی)
■ هفت
به روزِ نیکِ کسان گفت تا تو غم نخوری
بسا کسا که به روزِ تو آرزومند است (رودکی)
■ هشت:
من اینجا دیر ماندم، خوار گشتم
عزیز از ماندنِ دایم شود خوار
چو آب اندر شَمَر بسیار مانَد،
زُهومت گیرد از آرامِ بسیار (دقیقی)
■ نُه:
چندین سخنِ تلخ شُنودن تا کِی؟
آزار بر آزار فُزودن تا کِی؟
بر جای وفا جفا نمودن تا کِی؟
نیکی کِشتن، بدی دُرودن تا کِی؟ (قطران تبریزی)
■ دَه:
جگرِ سنگ به جوش آمد و ما سنگدلان
دیده نمناک نکردیم در این فصلِ بهار (صائب تبریزی)
■ یازده:
ز میان برآر دستی، مگر از میانجیِ تو،
به کران بَرَد زمانه غمِ بیکرانِ ما را (خاقانی)
■ دوازده:
خود تو در دل بودی و ما از غرور
یک نفس با تو نمیپرداختیم (عطار نیشابوری)
■ سیزده:
ز نادرستیِ اهلِ زمان شکسته شدیم
ز بس که داد زدیم «آی دزد»، خسته شدیم (محمدتقی بهار)
■ چهارده:
چگونه بر من و تو رام گردد
چو رامِ کس نگشت این چرخِ توسن؟ (پروین اعتصامی)
■ پانزده:
این جهان راه است و ما راهی و مَرکب خوی ماست
رنجه گردد هر که از ما مَرکبَش رهوار نیست (ناصرخسرو)
یک بار دیگر به رسم دیرین، فرارسیدن نوروز و نوبهار را از طرف خودم و همهی همکارانم در «گروه نرمافزاری سازه» به شما گرامیان شادباش میگویم و از پروردگار توانا برای تکتکِ شما و خانوادههای محترمتان تندرستی و سالی نیکو، به دور از تلخکامیها آرزو میکنم. همچون سالهای گذشته، در تعطیلات نوروز، دفتر گروه نرمافزاری سازه تعطیل است، اما دعوت میکنم از مطالب وبگاههای SAZE90.com و iiiwe.com و محتواهای تاربرگهای اینستاگرامیِ sazesoftwaregroup@ و sazenews@ دیدن و استفاده بفرمایید.
سال نو مبارک!
محمدرضا جمشیدیان
بنیانگذار و مدیرعامل گروه نرمافزاری سازه
■ تنظیم و ویرایش نوشتار و گزینش اشعار: امیر یاشار فیلا
|